ن مثل نازنین
اینم گل من، نازنین زهرا پنجم ششم عیدبابام و داداشم اومدن شمال ی دور زدیم بیرون ونازنینم دونع دونع پله های شیطنت و پشت سر میذاره و منو خل کرده ولی نازنینم با دایی حمید مسجد رفت نماز خوندن ایشاا به زودی مهد قرآن میفرستیمت، همچنان مشغول کشیدن نقاشی های خوشگل هسی که حرف نداره گلم دوست دارم نور چشمی ...
نویسنده :
مامان مریم
10:12
مهیار مامان
نشستن های چند ثانیه عشق م، دیروز چهار ثانیه بدون کمک نشست منم شیرجه زدم عکس گرفتم ...
نویسنده :
مامان مریم
9:59
شش ماهگی ت مبارک
شنبه هفت فروردین رفتیم درمانگاه واکسن شش ماهگی تو زدن. دیگه رفت تا یکسالگی خدا بخواد تا روز بعد تب داشتی مهیارم با شروع آهن و مولتی شکمت دو روز کارنکرد دکتر گفت قطع کنم بعد چهار روز دوباره بدم ی. پنج ثانیه بدون کمک میشینی به شکم که میشه سینه خیز میشی انگار میخواهی چهار دست وپا بری از اخرا پنج کم کم گذاشتم روروک. لثه هات هم داره آماده میشه برای مروارید اول زندگیت که دزبیاد بشلامتی یک مدت خیلی بیقرار نق نق هم میکنی. جونمی عشقی نفسمی دوست دارم ایشاا.. سلامت باشی و عاقبت بخیر
نویسنده :
مامان مریم
7:34
سال نو مبارک 95
س دلیل بودنم
ی روز قبل عید رفتیم خرید ماهی قرمز ...
نویسنده :
مامان مریم
18:36
سال نو مبارک 95
سلام، یک سلام سال نویی عید تون مبارک. عزیزای من عیدتون مبارک نازنینم و مهیارم ...
نویسنده :
مامان مریم
20:16